- در خورد
- شایسته موافق مناسب لایق سزاوار
معنی در خورد - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شایسته بودن لایق بودن
درباره
شایسته موافق مناسب لایق سزاوار
شکم پرستی شکمویی شکم خوارگی پر خوراکی پر خواری گران خواری مقابل کم خوری
بسیار خوردن بیش از اندازه خوردن مقابل کم خوردن
داخل کردن ادخال، بیرون آوردن (از اضداد)، رها کردن آزاد ساختن، یا از خود در آوردن دروغ پردازی کردن مطلبی از خود ساختن که واقعیت نداشته باشد
فریفته شدن و فریب خوردن
پر چین پر آژنگ پر شکن
آنکه پس مانده غذای دیگران را میخورند، پس خورده یا باز مانده طعام و غذا و شراب سوء ر
دل زده شدن بر اثر شکست. لیز خوردن لغزیدن: روی یخها سر خورد، فرود آمدن از جایی سراشیب
پاره شدن پارچه یا کاغذ، شکاف برداشتن
لیز خوردن، سریدن، لغزیدن، از روی سرسره یا جای سراشیب خزیدن و فرود آمدن
از کاری یا چیزی نومید و دل زده شدن و از آن صرف نظر کردن
(در بازی شیر یا خط) بدور خود چرخیدن سکه ای که به وسیله ضربه انگشت شست بلبه آن بهوا پرتاب می شود
کمخوار، ممسک: (... و گفت اگر دنیا همه زر کنند و مومن را سر آنجا دهند همه در رضا او صرف کند و اگر یک دینار در دست کم خوردی کنی چاهی بکند و در آنجا کند)
وا خوردن، یا وا خورد نداشتن، نخورد نداشتن
Glide, Slide, Slip
скользить , скользить , поскользнуться
gleiten, rutschen, ausrutschen
ковзати , посковзнутися
ślizgać się, poślizgnąć się
滑行 , 滑动 , 滑倒
deslizar, escorregar
scivolare
deslizarse, deslizar, resbalar
glisser
glijden, uitglijden
फिसलना , फिसलना